پیش قاضی و مَلَق بازی؟!
پیراهن بعد از عروسی برای گل منار خوب است!
پیش دیوار آنچه گویی هوش دار تا نباشد در پس دیوار موش
پنج انگشت برادرند، برابر نیستند!
پنجه با شیر زدن و مشت با شمشیر، کار خردمندان نیست.
پوست خرس نزدهِ را می فروشه!
پول است نه جان است که آسان بتوان داد!
پول پیدا کردن آسان است، اما نگهداری اش مشکل است!
پولدارها با کباب، بی پولها به بوی کباب.
پیاده شو با هم بریم!
پیاز هم خودش را داخل میوه ها کرد!
پی خر مرده می گردد که نعلش را بکند!
پیش از آخوند به منبر نرو!
پا را به اندازه گلیم خود باید دراز کرد!
پایان شب سیه سپید است.
پایین پایین ها جایش نیست، بالا بالاها راهش نیست!
پز عالی، جیب خالی!
پس از چهل سال چارپا داری، الاغ خودش را نمی شناسد!
پس از قرنی شنبه به نوروز می افتد!
به یکی گفتند: بابات از گرسنگی مرد. گفت داشت و نخورد؟!
پسر کو ندارد نشان از پدر تو بیگانه خوانش، نخوانش پسر!
برادریمان به جا، بزغاله یکی هفت صنار!